جدول جو
جدول جو

معنی جر دکتن - جستجوی لغت در جدول جو

جر دکتن
پایین آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جر دادن
تصویر جر دادن
پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
شیوع بیماری جذام، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
خوب پخته شده، جا افتاده، سرشناس
فرهنگ گویش مازندرانی
بر وفق مراد بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن صدای خفیف و کنایه از: اتفاق افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
چف دکتن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخیدن به دور خود گردیدن، جستجو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شایع شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پایین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
موضوع با اهمیتی که هنگام گفتگوی معمولی و عادی طرح شود رازی
فرهنگ گویش مازندرانی
هول شدن، از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن، از درخت فرو افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
خز دکتن
فرهنگ گویش مازندرانی
نمایان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نظر کسی را جلب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به زمین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
آماسیدن، ورم کردن، از نظر افتادن، با کسی چپ افتادن و بد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
متورم شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
نمایان شدن، بیرون آمدن از زیر پوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
از کوه پایین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاده، سقوط کرده، به زمین افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
منقرض شدن، از بین رفتن، پایین افتادن، به زیر افتادن، زیر
فرهنگ گویش مازندرانی
رسیدن خربزه و میوه هایی مانند زردآبو و شلیل
فرهنگ گویش مازندرانی
اخم نمودن، آماس نمودن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت افتادن و سقوط ناگهانی از شنیدن خبری هولناک، لاغر
فرهنگ گویش مازندرانی
جا افتادن، کامل شدن، خوب پخته شدن غذا
فرهنگ گویش مازندرانی
۲معشوقی که بدون اجازه ی پدر و مادر به همراه عاشق روانه شود.، پس افتادن، لاغر شدن و به تحلیل رفتن، تنگ دست شدن، ظاهر شدن، نمایان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بر سر زبان ها افتادن، تنها ماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گرفتن، سرایت آتش از جایی به جایی دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
به پایین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
نزدیک شدن، سرشاخ شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
درگیری سگها، درگیری دو درنده
فرهنگ گویش مازندرانی
سقوط کردن، سقوط از پرتگاه و صخره
فرهنگ گویش مازندرانی